Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@09:10:31 GMT

سلاح کودکان ایرانی برای مبارزه با اسراییل

تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۶۴۴۲۴

سلاح کودکان ایرانی برای مبارزه با اسراییل

‍‍‍‍‍‍

گروه زندگی: این روزها با به اوج رسیدن جنایت‌های صهیونیست‌ها غم مادران غم عمیق‌تریست. مادرها بارها و بارها توی دل خودشان می‌میرند با دیدن تصاویر و فیلم‌های کودکان فلسطینی که خیلی هاشان حتی نه روی دست پدر و مادرشان، که یک گوشه‌ای زیر آوار جان می‌دهند. گروه‌های مختلف مردمی و به ویژه گروه‌هایی که نقش مادران در آن پررنگ‌تر است، بیانیه می‌دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر روز تعدادی از مادران برای آرام کردن دل بیقرارشان، برای رساندن صدای اعتراض‌شان جمع‌شان را جمع می‌کنند تا صدایشان را به گوش جهانیان برسانند. یک روز جلوی دفتر سازمان ملل، یک روز در میدان مادر. در پارک و مساجد محله‌شان، در گوشه‌ای از خیابان این ظلم را فریاد می‌زنند.

*سلاح کودکان ایرانی برای مبارزه با اسراییل

نه فقط مادران که این روزها کودکان ایرانی هم تبدیل شدند به مبارزان واقعی. اگر سلاح کودکان فلسطینی سنگ ریزه‌های دستانشان هست، مشت‌های گره کرده، بغض و کینه‌ای که از اسراییل در قلب کودکانمان جوانه زده و ریشه کرده، شده سلاح کودکان ما؛ یک سلاح جهانی.

گروه مادرانه یکی از گروه‌های فعال مادر وکودک است متشکل از فعالان تشکل‌های انقلابی و از روزهای پس از بمباران بیمارستان المعمدانی دل هاشان بیشتر و محکم‌تر از قبل گره خورده و عزم‌شان جزم‌تر برای رساندن صدایشان به گوش جهانیان. نه فقط خودشان که بچه‌هایشان هم پای کار آمدند با دستان کوچک و خالی‌شان. با چند نفر از اعضای گروه مادرانه سر صحبت را باز کردیم تا از حال و هوای این روزهایشان برایمان بگویند.

*معجزه تجمع!

« این روزها و شب‌ها و همه لحظه‌های زندگی ما با غزه و حال مادران و کودکان فلسطینی گره خورده. سکوت شب مرا یاد صدای بمباران غزه می‌اندازد. چراغ‌ها را که روشن می‌کنم یاد تاریکی غزه می‌افتم لقمه دهان بچه‌ها می‌گذارم یاد کودکان غزه‌ام. پریشب پسر کوچکم از تخت افتاد و صورتش زخم شد نشسته بودم به زخم صورتش نگاه می‌کردم و گریه می‌کردم یاد مادران غزه که افتادم.»

این جملات، واگویه‌های یک مادر است؛ «فاطمه حسینی» یکی از اعضای فعال گروه مادرانه و می‌گوید:«ما مادرها خیلی بی‌تابیم این روزها و همین بی‌تابی می‌شود نقطه اتحادمان. بعد از بمباران بیمارستان من افتاده بودم به جان گروه‌ها.یکی پیام داده بود که کمک لازم داریم برای اجتماع مادران و کودکان مقابل دفتر سازمان ملل. سریع پیام دادم که من می‌آیم. صبح اول صبحی زنگ زدم به خواهری که نمی‌شناسم، برای کمک دعوت شدم به خانه‌ای که نمی‌شناسم، فقط می‌دانم تپیدن قلب هایمان برای مسلمانانی که این روزها به خاک و خون کشیده می‌شوند ما را به هم پیوند می‌دهد. ما جلوی سازمان ملل جمع شدیم.

من مطمئنم این روزها همین خشم و عصبانیت‌های ملت‌ها، همین قدم‌های تک تک ما آدم‌ها، دشمن را شکست می‌دهد هر گوشه‌ای باید صدایی به خونخواهی بلند شود. همین‌ها دقیقا، همین تجمعات، امروز معجزه می‌کنند. شک نداریم که گام‌های آخر نزدیک پیروزی همین اجتماعات است.»


کفش

*ماجرای کفش‌های بی‌صاحب

همین چند روز قبل بود که مادران به همراه فرزندان‌شان مقابل دفتر سازمان ملل تجمع کردند و این بار سینه بچه‌ها هم سپر بود. شاکی بودند. این روزها هر چقدر مراعات کنیم. باز هم نمی‌توانیم جلوی چشم و گوش بچه‌ها را بگیریم که اخبار غزه را نشنوند. تصویر کودکان را نبینند. بالاخره می‌بینند و می‌شنوند و آن وقت است که روح زلال بچه‌های ما از باعث و بانی این همه جنایت کینه‌ای به دل می‌گیرد که بیا و ببین.

مقابل سازمان ملل، سلاح کودکان ما و مادرانشان کفش‌های کودکانه بود. هر کفش را قلاب کرده بودند به تصویر یکی از کودکان شهید غزه و اسم کودکان را هم پایین تصاویر نوشته بودند.

«فهیمه صمدی» از اعضای فعال گروه مادرانه ماجرای کفش‌ها جلوی سازمان ملل را روایت می‌کند:«تصویر کفش‌های خونی آتش زده بود به جان مادرانگی همه ما، همان کفش‌هایی که مانده بودند روی زمین. ما هم کفش‌ها را جمع کردیم تا به یاد همان یک جفت کفش و داغ در جای مانده‌اش که تصویر آن در فضای مجازی وایرال شد، جلوی دفتر سازمان ملل این رذالت را نشان بدهیم که چطور یک عده جهان‌خوار کودک‌کش آن همه کفش را بی‌صاحب کردند و خونی.»


تجمع

*روز انتقام نزدیک است

می پرسیم تا کجا جلو رفتید؟ و می‌گوید:« روابط دیپلماتیک و ملاحظات مسخره‌اش اجازه نداده حتی نزدیک درِ دفتر آن طرف بلوار برویم وگرنه باید تک تک کفش‌ها را با عکس کودکان شهید غزه می‌بستیم به میله‌های همین دفتر سازمان ملل تا ننگ تاریخی جنایت صهیونیست‌ها جلوی چشمشان باشد. اما ما این طرف بلوار بودیم، کفش‌ها را یک یه یک بستیم به یک نخ بلند اما فایده نداشت، آنچه می‌خواستیم اینطوری عملی نمی‌شد. ما کفش‌ها را چیدیم روی زمین با عکس شهدا کنار هر کفش، اما باز هم فایده نداشت. دل ما آرام نمی‌گرفت.

یک جفت را در دست گرفتیم تا با همان پرچم در یک قاب ثبت شود و این لکه ننگ برای همیشه تاریخ بر پیشانی این سازمان برخی ملل باقی بماند... اما باز هم دل ما مادران آرام نگرفت. نه فقط دل ما که دل بچه هایمان هم آرام نمی‌گرفت.

اصلا شاید انتقام همان یک جفت وقتی گرفته می‌شود که تک تک مسلمانان در امت بزرگ اسلامی کفش‌هایشان را در بیاورند و با بغض پرت کنند طرف همین سازمان‌های طرفدار حقوق بی‌بشر... ناخوادآگاه این شعر در ذهنم تداعی شد؛ برخیز‌ای مسلمان، باید که مثل طوفان... کشتی شب رو بشکنیم... تیرگی رو پس بزنیم... شتاب کن برادر... شتاب کن تو خواهر...»


زندگی

*داریم اسراییلو له می‌کنیم

آنجا صحنه‌های زیبایی رقم خورد. بچه‌ها پا به پای ما بودند و خالق ناب‌ترین تصاویر و لحظه‌ها. روایت دهقانپور از کودکان مبارز هم شنیدنیست؛ «به بچه‌ها گفتم بنشینند که خسته نشوید. دخترم دوستش را پیدا کرده بود، گرم صحبت با او شده بود. یک دفعه دیدم که پاهایشان را به زمین می‌کوبند. سرم را پایین بردم و نگاهشان کردم. گفتم چیزی شده؟ گفتند داریم اسراییلو له می‌کنیم. خنده‌ام می‌گیرد. کودکان برای خودشان چه دنیایی دارند! دنیای راحت و ساده‌ای که با محکم کوبیدن پاها می‌شود اسراییل را له کرد. چند نوجوان بیانیه آماده کرده بودند. کیف می‌کردی از شنیدن صدای رسایشان در رجز خوانی.»


اسراییل

*دورهمی ضد صهیونیست در پارک‌های سراسر کشور با چاشنی بازی

بغض و کینه از اسراییل این روزها بسیاری از مادران و کودکانشان را ایده‌پرداز کرده. این ایده‌ها، تجمع‌ها شده سلاح‌شان. بر وبچه‌های گروه مادرانه. از مادران گرفته تا بچه‌هایشان در همه شهرها و استان‌ها دست به کار شدند. از مساجد محل و پارک‌ها گرفته تا خیابان و خلاصه در هر گوشه‌ای بساط مبارزه و جهاد برپاست. صمدی چشم ما را روشن می‌کند به طرح‌های در حال اجرای مبارزان کوچک و می‌گوید:

« اعضای گروه مادرانه همراه با بچه‌هایشان در ساعت‌ها و روزهای مشخصی در یک نقطه دور هم جمع می‌شوند و پارک‌های بزرگ یکی از مهم‌ترین مکان‌های تجمع مادران و کودکان هست. چون حالت تبیینی هم دارد برای افراد دیگر. ما چند بازی را ترتیب دادیم برای بچه‌ها. بچه‌ها روی میز یا زمین، با خاک پرچم صهیونیست را می‌کشند و بچه‌ها همه با هم از یک سمت فوت می‌کنند تا صهیونیست را باد ببرد یا سطل آب می‌ریزند و پرچم را محو می‌کنند. بازی دارت با تصویر نقشه‌ صهیونیست یکی دیگر از بازی‌های کودکانه این روزهای بچه‌های ما هست. کشیدن پرچم صهیونیست روی قوطی شیرخشک یا لیوان کاغذی و چیدن آنها روی هم و سپس نشانه‌گیری با سنگ و ریختن آنها. اینها در ظاهر بازی هست. اما اگر یک روز وقتی بچه‌ها در حال بازی هستند کنارشان بنشینید می‌بینید که بغض و کینه وقتی که دارند روی پرچم صهیونیست آب می‌ریزند از چشم‌هایشان می‌بارد.»

 

*«حسبنا الله و نعم الوکیل» تنها یک جمله ساده نیست

«شما صدای ما مادرها را به گوش فلسطینیان برسانید. اصلا می‌توانید؟ من می‌خواهم بتوانم مادر فلسطینی را در آغوش بگیرم. دستانش را فشار دهم. فرزندش را بغل کنم. می‌خواهم بتوانم چشم در چشمش نگاه کنم و گرم و صمیمانه بگویم من کنار تو هستم.»

دهقانپور یک مادر است. یک مادر مثل همه مادرانی که این روزها دل‌هایشان دارد می‌ترکد از غصه و رنج کودکان فلسطینی و رنج پدران و مادرانی که جگوگوشه هاشان جلوی چشمشان پرپر می‌شوند و می‌گوی:«

رسانه‌ها تا بیایند صدا را برسانند به گوش آنها کلمه‌ها را سرد می‌کنند. همدردی‌شان را کم می‌کنند.

رسانه‌ها آتش خشم‌هامان از اسراییل را به شعله کم‌رمق کبریتی بدل می‌کنند که تا چند ثانیه دیگر خاموش می‌شود.کاش می‌شد از پشت دوربین کوبید توی دهان اشغالگرانی که مادران و کودکان فلسطینی را اینچنین سلاخی می‌کنند و با تانک‌ها روی دل مادران دنیا راه می‌روند.

دوربین‌ها هیچ چیز را درست نمی‌رسانند. «حسبنا الله و نعم الوکیل » تنها یک جمله ساده به گوش می‌رسد. در حالیکه شجره طیبه‌ای است در قلب همه‌ مردم مقاوم و صبور فلسطینی که سال‌هاست ریشه دوانده و شاخه‌هایش می‌خواهد هوای زمین را تمیز کند.»

 

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: غزه رژیم کودک کش فلسطین مادرانه تجمع مادران و کودکان دفتر سازمان ملل کودکان فلسطینی گروه مادرانه سلاح کودکان کفش ها گروه ها گوشه ای بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۶۴۴۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه

به گزارش قدس آنلاین، این موضوعات شامل کلیات،دین، علوم اجتماعی،علوم طبیعی، علوم عملی، زبان و ادبیات می‌شود. در بین موضوعاتی که گفته شد، سه موضوع کودک و نوجوان، ادبیات و کمک درسی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده‌اند. ادبیات و کودک و نوجوان همیشه بیشترین تولیدات را در آمار نشر به خودشان اختصاص می‌دهند و گاهی ادبیات در رتبه اول و گاهی هم کودک و نوجوان این رتبه را کسب می‌کند. طبق آمار منتشر شده بخش زیادی از کتاب‌های کودک و نوجوان مربوط به ترجمه است و آثار ایرانی کم تر مورد توجه قرار می‌گیرد . در گزارش امروز به این موضوع پرداختیم که چگونه می‌توان از بسترهای صدرنشینی کتاب‌های کودک و نوجوان برای توجه به نویسندگان ایرانی استفاده کرد.

غلبه آثار ترجمه تهدید نیست

هادی خورشاهیان؛ نویسنده ادبیات کودک و نوجوان خورشاهیان، معتقد است در دوره‌ای که زندگی می‌کنیم نباید از کتاب انتظار آموزش داشته باشیم. او افزود: در کشور ما جمعیت قابل توجهی کودک و نوجوان هستند. این قشر از جمعیت سرمایه‌های آینده ما هستند. اگر عناوین کتاب‌های کودک و نوجوان در صدر چاپ سایر عناوین است به دلیل قشر نوجوان است که باید از این بستر استفاده شود. به گفته این نویسنده خانواده‌ها و مراکز فرهنگی باید به خواندن کودکان و نوجوانان جهت دهند و به آنان کمک کنند که کتابخوانی را منظم انجام دهند و کتاب مناسب سن خود را انتخاب کنند.

خورشاهیان معتقد است: بعضی از موضوعات مانند روانشناسی که متاسفانه در قالب روانشناسی زرد عرضه می‌شوند برای قشر کودک و نوجوان مناسب نیست. بهتر است که موضوعات روانشناسی در قالب و شعر داستان برای کودکان و نوجوانان ارایه شود.

هادی خورشاهیان

نویسنده «پراگ در تبعید» در پاسخ به این پرسش چرا در میان آثار نویسندگان ایرانی با فقر ژانر مواجهیم، اظهار کرد: شاید در موضوعات جامعه شناسی و علوم اجتماعی با فقر ژانر مواجه باشیم آن هم  به این دلیل که نیازی نیست برای کودکان و نوجوانان مدام از آسیب‌های مختلف به صورت مستقیم صحبت کنیم اما من به عنوان کسی که 21 سال در واحد صدور مجوز کتاب کودک و نوجوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار بودم و هنوز هم هستم معتقدم ما در ادبیات نوجوان و حتی کودک با مقوله فقر ژانر مواجه نیستیم.

خورشاهیان در خصوص غلبه آثار ترجمه در میان کتاب های کودک و نوجوان نسبت به آثار ایرانی و تاثیر این مساله، بیان کرد: غلبه ترجمه زمانی می‌تواند برای صنعت نشر تهدیدکننده باشد که همه ابزارهایی که استفاده می‌کنیم بومی و طبق فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد و کودکان ما به کتاب‌های ترجمه و خارجی بیاورند اما زمانی که تلویزیون تماشا می‌کنیم  و بین سریال‌های ایرانیِ تکراری، سریال‌های خارجی نیز دیده می‌شود یا وقتی 90 درصد از اخبار ما مربوط به کشورهایی مانند آمریکا است. پس کودک با این فرهنگ بیگانه نیست و می‌تواند خودی و غیرخودی را تمیز دهد.  

این نویسند افزود: اگر کودکان فیلم‌ها و کتاب‌های خارجی را می‌خوانند به دلیل اشتراک در موضوعات مختلفی است که جغرافیا نمی‌شناسد. در این خصوص نهادها و ارگان‌ها نمی‌توانند دخالت کنند و تصمیم گیرنده باشند و با بخشنامه‌های مختلف جلوی شروع کاری را بگیرند اما می‌توانند در سخنرانی‌ها  به پاسداشت زبان فارسی و کتابخوانی اشاره کنند، کتاب‌های خوب معرفی کنند،مسابقه برگزار کنند. حتی کانون پرورش فکری می‌تواند کتابخانه‌های عمومی محله‌ها و فرهنگسرای مختلف را تقویت کند.

کتاب‌خوان‎‌ها را تشویق کنیم

حسین فتاحی دیگر نویسنده کودک و نوجوان ترغیب کودکان و نوجوانان به خواندن آثار خارجی را تصویرگری و طراحی جلد درخشان آن آثار دانست. او گفت: بچه‌ها هیچ پدرکشتگی با نویسنده‌ها ندارند آن‌ها فقط به سمت کتاب‌هایی می‌روند که توجهشان راجلب کند. ما در زمینه مطالعه، رقیب‌های بسیار جدی داریم و کودکان بیشتر جذب کتاب‌های ترجمه می‌شوند؛ زیرا نسبت به کتاب‌های تالیفی از زیبایی بیشتری برخوردارند. کتاب‌های ترجمه برای ناشران سهل الوصول‌تر هستند زیرا کار تصویرگری داخلی برای ناشر کار بسیار هزینه‌بری است. اگر برخی ناشران در کنار کارهای ترجمه، تالیف هم انجام می‌دهند به دلیل حفظ آبرو و وجهه فرهنگی آن‌ها است. آن‌ها خودشان را موظف می‌دانند که در زمینه تالیفات فارسی، هم خدمت و ادای دین کنند. با توجه با اینکه چاپ کتاب‌های تصویری بسیار گران است، اگر احساس نیاز به داشتن این کتاب‌ها می‌کنیم باید مشوق و تسهیلاتی را برای ناشران درنظر بگیریم. کتابی که خانواده تا چند سال پیش با قیمت 30 هزارتومان برای فرزند خود می‌خرید، امروز باید آن را با قیمت 300 هزارتومان بخرد و طبیعی است که از پس مخارج آن برنیاید.

حسین فتاحی

فتاحی یادآور شد: اگر بخواهیم مطالب علمی، ریاضی، تاریخی و... برای کودک و نوجوان تولیدکنیم، باید در قالب داستان طراحی شود. بچه‌ها باید از دل یک داستان به اطلاعات مفید دست یابند و قهرمان خود را انتخاب کنند. لازمه انجام این کار داشتن برنامه، تیم همراه و رشد فرهنگی است. اکثرا کتاب‌هایی که به صورت تیمی طراحی شده، کتاب‌های ترجمه است و دلیلش هم این است که مترجمان مابین خود مدیریت درست را پذیرفته‌اند. یک داستان خوب کودک باید حدودا ۴۰۰ تا ۵۰۰کلمه باشد زیرا مغز کودکان مانند بزرگسالان قادر به پردازش اطلاعات طولانی و پیچیده نیست. شخصیت‌های‌ داستان‌های کودکانه همچنین باید با سایر شخصیت‌های قابل تشخیص برای کودکان مانند دوستان، خانواده، معلمان، همکلاسی‌ها و دیگران رابطه داشته باشند. درواقع ارتباطات باید نقش پررنگی در قصه‌های کودکانه داشته باشد.

وی در خصوص اینکه برنامه مدونی برای مطالعه از طرف سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی نداریم، افزود: زمانی که ناشران کار می‌کنند، نهادها باید کاغذ و سیستم فروششان را تامین کنند. اگر ما به دنبال رشد معقول و منطقی برای پیشرفت مطالعه هستیم باید برنامه ریزی دقیق انجام دهیم. ما نیاز داریم میزان مطالعه، چاپ کتاب و کمبودها در کتاب‌ها از نظر مضمون، موضوع و گروه سنی را بررسی کنیم و به سمع مسئولین برسانیم. همچنین تشویق‌هایی را برای کتابخوانان درنظر بگیریم. اگر این روند را پیش بگیریم تا 10 سال آینده می‌توانیم به نقطه‌ای که ضرورت جامعه هست، برسیم.

تولید کتابهای رنگی را جدی بگیریم

سپیده خلیلی، نویسنده و مترجم در خصوص غلبه آثار ترجمه در ادبیات کودک و نوجوان گفت: مسلما این برتری، خوب نیست اما هر ناشری ترجیح می‌دهد کتابی را در ایران چاپ کند که قبلا امتحانش را پس داده باشد. بسیاری از موارد ترجمه با فرهنگ ما یکسان نیست و تولید کتاب‌های چهار رنگ توسط نویسندگان در حال از بین رفتن است. ای کاش وزارت ارشاد بودجه‌ای را به تولید کتاب‌های چهار رنگ تالیفی اختصاص دهد تا نویسندگان بتوانند در موضوعات مختلف نوشته‌های خود را منتشر کنند و کودکان ایرانی با فرهنگ ایرانی بزرگ شوند.

سپیده خلیلی

این نویسنده و مترجم کتاب در خصوص مشکلات کتاب‌های ترجمه در ایران گفت: در بسیاری از موارد یا مترجم متوجه متن اصلی داستان نمی‌شود یا به دلیل محدودیت‌هایی که وجود دارد، مجبور است بعضی از قسمت‌های داستان را حذف کند. در حال حاضر مسابقه بین ناشرانی که چاپ اول کتاب‌هایشان در خارج از کشور معروف شده، برقرار است. ناشران به دلیل اینکه نفر اولی شوند که مجوز چاپ می‌گیرند، هر فصل از کتابشان را به دست مترجم‌های مختلف می‌سپارند. این حرکت ناشران و انتخاب واژه‌های نامناسب توسط مترجمان، بسیار به مقوله ترجمه در ایران آسیب می‌رساند؛ زیرا هر واژه در ترجمه، وزن و معنی خاص خود را دارد و گاها مترجمان معنی نادرست از یک واژه را انتخاب می‌کنند.

او همچنین یادآور شد: در حال حاضر در شرایطی هستیم که مردم کتاب نمی‌خرند و مسلما اگر آن‌ها نخواهند و نتوانند کتاب بخرند، جانشین دیگری برای کتاب پیدا می‌شود. مکان‌های عمومی مانند نهاد کتابخانه‌ها و حتی کانون پرورش فکری می‌توانند به کتاب‌های تالیفی برای کتاب خوان شدن کودکان و نوجوانان بیشتر بها دهند.

محدثه رضایی

دیگر خبرها

  • ضرورت مبارزه ایران و افغانستان با داعش به عنوان تهدید مشترک
  • محدودیت دسترسی به گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی برای کودکان فرانسوی
  • دسترسی کودکان فرانسه به گوشی و شبکه اجتماعی محدود شود
  • گوترش: تحقیقاتی مستقل درباره گورهای جمعی غزه انجام شود
  • آغاز برنامه واکسیناسیون پنوموکوک برای گروه‌های هدف در بردسکن‌
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • انجام واکسیناسیون پنوموکوک کودکان در استان سیستان و بلوچستان
  • کارگاه آموزشی مامان مربی؛ محصول جدید تلوبیون برای مادران ایرانی
  • «روانشناسی خودمانی» در بوستان «بهشت مادران» برگزار می‌شود
  • اجرای نوبت اول طرح ایمن‌سازی تکمیلی فلج اطفال